محل تبلیغات شما



 


"اسلام غریب است.از اول غریب بوده و الان هم غریب است.برای اینکه غریب آن است که نمی شناسند او را. در یک جامعه ای هست او،اما نمی شناسند.همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر را حذف کرده اند.".

این جملات ، فرازی از بیان امام خمینی(ره) است که در مورد تحریف اسلام می گوید و عجیب آنکه آنچه او روزگاری به بیانی غرا در غربت اسلام بیان نمود، امروز در غربت اندیشه و شخصیت عبادی او بیان می شود.چه بسیارند مدعیان معاشرت و مجالست با امام که " همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر را حذف کرده اند".

سید حسن خمینی درجدیدترین مطلب خود در صفحه اینستاگرامش به بیان خاطره ای از امام و پدر خود در ماه رمضان و شیوه عبادت آنها می پردازد و می گوید: یادش بخیر، سحرهای ماه مبارک رمضان، معمولا نماز صبح را به امامت حضرت امام می خواندیم. من تازه به سن بلوغ رسیده بودم و روزه می گرفتم. پدرم و امام روزه نمی گرفتند. امام بعد ازسکته قلبی  در سال ١٣٥٨ دیگر روزه نگرفتند و مرحوم حاج احمد آقا به سبب اینکه  زخم معده داشتند، روزه نمی گرفتند.

این در حالی است که همواره اززبان هم نشینان و مجاوران صادق امام، بر سلوک عرفانی و توجه ویژه ایشان برانجام مستحبات و دوری از مکروهات تاکید شده است. در کتاب اقلیم خاطرات» نوشته فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی(ره) درباره ویژگی‌های رفتاری حضرت امام خمینی (ره) آمده است:ایشان در نظرم محکم، استوار، سخت متعبد به آداب شریعت،بود. ازمهم‌ترین ویژگی آقا افزون بر رعایت واجبات، اجرای مستحبات و دروی از مکروهات بود که نزد ایشان اعتبار ویژه‌ای داشت به گونه‌ای که گاهی مرا شگفت‌زده می‌کرد.

خانم زهرا مصطفوی فرزند امام می گوید:امام توجه خاصی به نوافل داشته و هرگز نوافل اش را ترک نمی فرمود . امام در نجف اشرف با آن گرمای شدید هوا ماه رمضان را روزه می گرفت و با این که در سنین پیری بودند و ضعف بسیار داشتند تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل بجای نمی آوردند، افطار نمی کردند و شبها تا صبح نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح مقداری استراحت می کردند . (1)آخرین رمضان دوران حیات امام به گفته ساکنان بیت از رمضانهای دیگر متفاوت بود، به این صورت که امام همیشه برای خشک کردن اشک چشمشان دستمالی را همراه داشتند، ولی در آن ماه رمضان حوله ای را نیز همراه بر می داشتند . تا به هنگام نمازهای نیمه شبشان از آن استفاده کنند . یکی از محافظین بیت می گوید: در رمضان سال قبل از رحلتشان بعضی وقتها که به نزد ایشان می رفتم می دیدم که قیافه شان کاملا بر افروخته است و چنان اشک ریخته اند که علاوه بر دستمال اشکشان را با حوله پاک می کردند.یکی از همراهان امام در نجف اظهار می کرد که امام خمینی (ره) در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند; یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند . برادران خوشحال بودند که توانسته اند دو دوره قرآن را در ماه رمضان بخوانند ولی بعد فهمیدند که امام ده دوره قرآن را ختم کرده اند (2)

اکنون وقتی جوان ایرانی از این همه تهجد و خلوص عبادت، تنها به بخش کوچکی از برداشت های سید حسن از امام اکتفا می کند، امام را چگونه خواهد شناخت؟ امامی که نعوذ بالله، روزه نمی گرفت و نسبت به آداب و واجبات دین کم توجه بوده است و اموری از این دست را سهل و آسان می گرفته است! پیش از این نیز بارها نمونه‌هایی از تحریف شخصیت و اندیشه حضرت امام در کارنامه جریان ی نزدیک به سید حسن خمینی مشاهده شده است! و در تمامی این موارد متاسفانه واکنش ایشان چیزی جز سکوت نبوده است.

این روایت را البته می توان به دیگر ساحات زندگی ی امام نیز تسری داد! امامی که مخالف مرگ بر آمریکا بود! امامی که تمایل داشت رابطه ایران وآمریکا را برقرار نماید! امامی که با تسخیر لانه جاسوسی مخالف بود! امامی که معتقد به جدایی دین از ت بود و به مبارزه با استکبار اعتقادی نداشت! و قس علی هذا. درواقع امامی را به جامعه معرفی می کنند که باب میل آنهاست! نه آن امامی که در واقع امر وجود داشت.

بر این اساس شناخت امام مجموعه ای کامل از سلوک اخلاقی، عبادی و ی ایشان است که بخش عمده ای از آن در صحیفه امام موجود است وگرنه، هر کسی به صرف استناد به یک جمله یا یک فعل خاص از امام، می تواند تصویری از امام بسازد که در موارد بسیاری با شخصیت و تصویر اصلی و شاکله کلی رفتار و عمل امام سازگار نیست.

 

1)سیمای فرزانگان، ص 159و 161 و برداشتهایی از سیره امام، ج 3، ص 8

2) برداشتهایی از سیره امام، ج 3، ص 126

 


حکایت این روزهای ما حکایت غریبی است. گویا مصاف حق و باطل هیچگاه در زیستگاه جمهوری اسلامی پایان ندارد! این روزها شاید یکی از پرحادثه ترین روزهای تاریخ است! پایان تاریخ را اگر چه فکویاما، خاتمه شکوفایی انسان در لیبرال دموکراسی معرفی می کند، اماپایان تاریخ، پیروزی جبهه حق به پرچمداری جمهوری اسلامی بر جریان باطل است.پایان تاریخ آغاز هبوط منیت ها و صعودانسان به لقاءالله است. و شکوفایی انسان، پایان ماموریت اودر شهادت در راه عشق است.این سخن، شاعرانه ای به دور از واقع نیست، که مدافعان حرم این شاعرانه را با غریو عشق سرودند. این روزها کمتر کسی حاضر است بعد از تولد اولین فرزندش در روزگاری که دیگر جنس مقاومت، محدود به مرزهای ایران نیست، برای دفاع از مقاومت اسلامی در جبهه‌ای دیگر حضور پیدا کند و از امنیت و جان و ناموس کشوردفاع کند فهم و تحلیل چنین حضوری میسر نمی‌شود مگر جز با تنفس دائمی در یک گفتمان. گفتمان آرمانگرایی و انقلابی گری » این خاطره را یکی از دوستان شهید محمود رضا بیضایی مدافع حرم نقل میکرد. می گفت: شهید بیضایی دختر دو ساله اش را بسیار دوست می داشت. به من گفت که بعضی وقت‌ها در تیررس تکفیری‌ها گیر می افتیم و گاهی مجبور شده‌ام که این مسیر را بدوم. مثلا از پشت یک دیوار تا دیوار دیگر ؛ می‌گفت: در آن مسافت چند متری کوثر می‌آید جلوی چشمانم. این‌ها را می‌گفت تا به من بفهماند که اینجوری و با وابستگی‌ها مثل وابستگی به فرزند نمی‌شود شهید شد. بعد از چند باری که رفت، آخرین بار اما به من گفت: فلانی این بار از کوثر دل بریدم. و رفت و شهید شد! آری برای ابراهیمی شدن باید از اسماعیل، دل برید. چه کسی است که نداند مدافعان حرم نیز همچون دیگر جوانان این مرز وبوم سرشار از زندگی،آرزوها و دلخوشی های دنیایند، اما باز چه کسی است که نداند مدافعان حرم از همه این دلبستگی های ظاهری دنیا بریدند، دنیای پر از زرق و برقی که دل هر انسانی را می لرزاند و او را زمین گیر می کند .آری از حضیض هم می توان عزیز شد! و در حریم حرم عشق جا گرفت.

 حمید شیرمحمدی جانبازی که به تازگی از خان طومان سوریه باز گشته در خاطرات خود می گوید: لحظه‌ای که تیر خورده بودم و می‌دویدم تا به نیروهای خودی برسم، یک لحظه دخترم در نظرم آمد. همان جا بود که فهمیدم، هنوز رشته‌های وصل من به این دنیا قطع نشده. اگر دخترم در ذهنم نیامده بود، شاید من هم بالاخره با آن همه تیر و ترکش شهید می‌شدم.

او در ادامه می گوید:من و امثال من، هم از آن ور خوردیم، هم از این ور. از همه بدتر، الان در خیابان که رد می‌شویم، بعضی‌ها می‌گویند چقدر گرفتید؟! چقدر به حسابتان ریخته‌اند؟! خدا می‌داند. من واقعا احتیاج به پول ندارم. ماشین زیر پایم بی‌ام‌و کروک است

آری! تو جانت را مقابل شقی ترین، خون خوارترین و خبیث ترین دشمنان انسانیت گذاشتی و افسوس که عده ای همین اندازه هم از فهم و درک عاجزند و تو را به تهمت پول می نوازند! تو حرم را از لوث وجود حرامیان پاک کردی. اصلا اسلام و حرم و اهل بیت به کنار، تو برابر کسانی می جنگی که نام انسان را به سرقت بردند. بوزینگانی که کودک6 ساله اعدام می کنند! به دختران و ن می کنند! مردان جوان بی گناه را، جلوی دیده گان مادران و همسران سر می برند!

 تو در خان طومان امنیت ما را بیمه کردی اما تومان چند صد میلیونیش را مدیران بیمه مرکزی  می گیرند! تو سایه جنگ را از سر کشور برداشتی! اما پزش را دولتی ها با برجام می دهند! همان برجامی که در تحقق شعارهای خود درجا می زند.! تو اصلا اسماعیل برگزیده خدایی! شهادت تو مبدا تاریخ عشق است. معیار زندگی است. تاریخ با خون تو آغاز می شود. تو کلاس فشرده تاریخی! و مگر نه اینکه تاریخ درس زندگی است! حیرانی ما را با تو پایانی نیست ای شهید.

سید مجتبی میرحسینی 


انتخابات و عیار اصولگرایی

 دو حجت عقلی و شرعی برای انصراف به نفع لیست اصولگرایان

سید مجتبی میرحسینی

مادامی که انسان در کوره حوادث روزگار گرفتار نیاید محال است عیار مسلمانی خود را آشکار نماید، چه بسیارند مدعیان اصولگرایی که دم از تعهد و ولایتمداری می زنند اما یا وارد گود وزن کشی عیار تعهد و ولایتمداری نمی شوند، یا اگر بشوند به سلامت از آن نمی گذرند! میدان انتخابات یکی از همان حوادث سخت روزگار است که عیار اصولگرایی افراد را می سنجد وفاصله حرف تا عمل افراد را برملا می سازد.

جانبازی که با ضد انقلاب می آمیزد! و تمام سوابق جانبازیش رابرای جلب آرا به پای چند تمدار برشکسته قربانی می کند! فرداروزی انقلاب را هم به پای منافع خود قربانی خواهد کرد! نامزدی که با سازو آواز پیوند می خورد! و با ابزار نخ نمایی همچون موسیقی غربی، به خیال خام خود در صدد جذب آرای جوانان بر می آید، فردا هم برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای ولو غیر مشروع استفاده می کند! نماینده ای که رای مردم را به بهاء ای می خرد! رای مردم را به بهاءای اندک هم می فروشد!ونهایتا نامزدی که به تعهد خود بر حمایت از لیست اصولگرایان وفادار نمی ماند و صدای اعترض و انتقادش از رسانه های مخالف شندیده می شود باید در عیار اصولگرایی خود تردید نماید!

از مدتها قبل با برگزاری جلسات مکررمباحث متعددی در خصوص چگونگی ارائه لیست انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد. با توجه به حضورحجم وسیعی از نامزدهای اصولگرا در میدان انتخابات و نهایتا با م همه جریانات فعال ی طیف اصولگرا، روش نظر سنجی مورد تایید قرار گرفت. در این روش قرار بر این بود که انتخاب و گزینشی از طرف اعضای شورای ائتلاف صورت نگیرد، بلکه همه نامزدهای این طیف، فعالیت های انتخاباتی خود را انجام دهند، اما درهفته آخر انتخابات، بر اساس نظر سنجی های علمی سه نهاد معتبر، سه نفری که از جریان اصولگرا بیشترین آرا را در نظر سنجی های علمی اتخاذ کردند به مردم معرفی شوند. دقت بفرمایید، انتخابی در کار نیست، تنها این شورا بر اساس رصد مداوم نظر سنجی ها، سه نفر اول را به مردم معرفی می کند. اصل هم بر این بود که همه نامزدهای اصولگرایی که از طرف شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند را هر چند با شاخصه های اصولگرایی کمتر یا بیشتر، اصولگرا بدانیم وکسی را از گردونه اصولگرایی خارج نکنیم.

شاید سازو کار نظرسنجی برای معرفی لیست، روشی کاملا مقبول و بی اشکال نباشد، اما به دلیل حساسیت شرایط و زمان اندک باقی مانده تا انتخابات، در آن مقطع این روش بهترین راه حل برای رسیدن به وحدت جریان انقلابی استان بود. حسن حد اقلی این روش این بود که شورای ائتلاف که متشکل از نمایندگان جریانات ی فعال استان بودند، نقشی در اعمال سلیقه و گزینش افراد نداشتند و حرف آخر را تنها نظر سنجی های میدانی می زد نه اعضای شورای ائتلاف! اعضا شورای ائتلاف، تنها نماینده جریانات ی، برای رصد نظر سنجی ها بودند. البته سازو کارهای دیگری هم پیشنهاد می شد که اکثرا در دوره های گذشته مورد آزمون قرار گرفته بود و هیچکدام نتیجه بخش نبوده است.لذا با فراخوان همه نامزدهای اصولگرا این روش مطرح و اکثر نامزدهای این جریان به رغم انتقاداتی که به این روش داشتند، پذیرفتند به این روش وفا دار بمانند و در صورت انتخاب سه نفر از اصولگرایانی که بیشترین رای را بر اساس نظر سنجی های سه ارگان معتبر دارند، دیگرنامزدهای اصولگرا به حمایت از آن سه نفر میدان رقابت را واگذارند و از لیست ائتلاف حمایت کنند.اما چه اتفاقی افتاده که اکنون همان افراد که قرار بود از لیست حمایت کنند، به لیست  حمله میکنند و اعضای شورای ائتلاف را متهم به نظر سازی و اجرای نمایش می نمایند؟ آیا در صحنه آرایی جریان مقابل که به مدد رسانه های فارسی زبان شکل گرفته و برای استحاله تدریجی و در نهایت اضمحلال نظام تلاش میکنند شک و شبهه ای وجود دارد؟!آیا سخنان مکررمقام معظم رهبری و و گوشزد کردن خطر تسلط جریان غرب گرا در مجلس تاکیدی بر اهمیت وحدت جریانهای ارزشی نیست؟!آیا اعتراض به لیست ائتلاف و متهم کردن آنان به اصولگرایان شعاری، خشنودی دشمنان  اصولگرایان را به دنبال نداشته است!؟ به نظر دوستان، اگر آقایان جلیلی یا ولایتی به نصیحت زعمای اصولگرایان گوش می دادند و همچون حداد عادل به نفع جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری کنار می رفتند، اکنون وضعیت، بهتر از شرایط فعلی نبود!؟ هر چند اگر، قالی باف را اصولگرای صد درصد ندانیم! اما هیچ ذهن سلیمی را بر ولایتی یا قالب باف هرچند با عیار کمتر اصولگرایی ترجیح نمیدهد.

 وقتی مقبولیت ملاک باشد حتی امام معصوم که مشروعیتش را از خداوند میگیرد25 سال خانه نشین می شودو صحنه حکومت را رها می کند! درحالیکه امام، مشروعیت داشتند و می توانستند با توسل به زور حق خود و حاکمیت اسلامی را پس بگیرند؛ اما چنین کاری نکردند؛ زیرا فرض آموزه های اسلامی علاوه بر مشروعیت بر مقبولیت مردمی هم هست. لذا علاوه بر آرمانگرایی، بُعد دیگری در احکام اسلامی وجود دارد و آن واقعیت محوری است. بحثی که ذیل آن، شرایط زمانی و مکانی اهمیت می یابد.

 اکنون آیا آقایان خود را از امام معصوم هم اصولگرا تر و لایق تر می دانند؟هر چند نگارنده بسیاری ازهمین نامزدهای معترض به لیست ائتلاف را متعهد، متخصص و حتی دارای یک گفتمان مستقل و صاحب سبک در حوزه اجرا و نظر می دانم و اندک تردیدی بر اصولگرا بودن آنان نداریم. اما حرف بر سر این است که بین اصلح غیر مقبول با صالح مقبول چه باید کرد؟آیا نباید نظر سنجی ها و واقعیت های میدانی را در نظر گرفت؟ البته قطعا این حرف درستی است که اگر فرصت بیشتری بود باید برای اصلح غیر مقبول تلاش نمود تا مورد اقبال مردم قرار گیرد اما قطعا در زمان باقی مانده این کار عملی نبود. آیا از نظر دوستانی که خود را اصولگرایان اعتقادی می نامند، شوریدن علیه لیست و مخالفت خوانی  و ایجاد پراکندگی آرا، گزینه های اصلاح طلب را از صندوق آرا بیرون نمی آورد؟ آیا باید منفعت شخصی یا گروهی را بر منفعت جبهه انقلاب ترجیح داد؟ البته استفاده از ادبیات و تعابیر تندی همچون نظر سازی کردن- اجرای نمایش- اصولگرایان شعاری، عضو فراکسیون کر ولال ها، هرچند دور از انتظار بود و تنها می توان بیان این نوع گفتار را از سر فشاری که از دوسوی ماجرا، یکی برای کنار گیری و دیگری برای ماندن در صحنه انتخابات بر ایشان تحمیل میشوددانست.اما در هر صورت همین اندازه هم از فردی که به پختگی ی و تعهد اصولگرایانه وی هیچ تردیدی نیست قابل قبول نبود. در هر صورت فردای انتخابات همه چیز تمام است! تنها نتیجه انتخابات می ماند و ظرفیت هایی که هر کدام به دلایلی بر سر وحدت جبهه انقلاب به اجماع نرسید و هدر رفت! دیگر مقصر دانستن طرف مقابل کاری از پیش نمی برد. چه بهتر که نامزدهای اصولگرا در فرصت باقی مانده با کناره گیری و حمایت از لیست ائتلاف، این بار خود را هزینه انقلاب کنند تا فردا روزی انقلاب هزینه نااهلان نشود! با توجه به مباحث فوق حجت عقلی حکم میکند به لیست ائتلاف رای دهیم اما برای داشتن حجت شرعی یکبار دیگر سخنان مقام معظم رهبری را در این خصوص مرور میکنیم:

 به‌نظر بنده این جور می‌رسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم، خود بنده هم وقتی این فهرست‌ها را می‌آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدم‌های این فهرست‌ها را نمی‌شناسم، اما اعتماد می‌کنم به آن کسانی که اینها را معرفی کرده‌اند و نگاه می‌کنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرفی کرده‌اند چه‌کسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدین و مؤمن و انقلابی‌ای هستند، به حرفشان اعتماد می‌کنم و به فهرست آنها رأی می‌دهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده‌اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمیتی نمی‌دهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیرآمریکا است، به حرفشان اعتماد نمی‌کنم.» حتی با وجود آن که ممکن است سعی ما به نتیجه نرسد و غلط انتخاب کنیم، عیبی ندارد؛ خدای متعال از ما قبول خواهد کرد، چون کار خودمان را کرده‌ایم، تلاش خودمان را کرده‌ایم»


آمریکا سرانجام با حضور ایران در گفت‌وگوها درباره سوریه موافقت کرد. وزیر امور خارجه ایران در این اجلاس که روز جمعه خواهد بود شرکت می‌کند. سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: در اجلاس یک روزه وین که درباره سوریه برگزار می‌شود، وزرای خارجه روسیه، آمریکا، ایران و چندین کشور اروپایی و عربی شرکت خواهند کرد.

آنتونی بلینکن قائم‌مقام وزیر خارجه آمریکا در گفت‌وگو با شبکه فرانس۲۴ گفت بدون ایران سخت است بتوان راه‌ حلی را برای بحران سوریه تصور کرد. بلینکن گفت: ما از مشارکت ایران در گفت‌وگوهای سوریه استقبال می‌کنیم و عربستان سعودی نیز با این امر موافقت کرده است.

این در حالی است که در سالهای گذشته طی گفتگو های ژنو ۱ و ژنو ۲ آمریکایی ها به رغم تمایل دیگر طرفین مذاکرات، اما هرگز حاضر نشدند حضور ایران را بر سر میز مذاکرات سوریه بپذیرد. شاید عده ای توافق هسته ای ایران را دلیل این دعوت بدانند،اما این فرضیه به کلی منتفی است. چرا که حادثه منا و تحقیر دیپلماسی سازش در این حادثه نشان داد برجام نتوانسته وزن بیشتری به دیپلماسی دولت تدبیر ببخشد! ممانعت عربستان از صدور ویزا برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت، عدم وقت ملاقات وزیر امور خارجه عربستان به ظریف، و درشت گویی مقامات عربستانی درباره عدم تحویل اجساد شهدای منا درست بعد از توافق برجام انجام شد. اگر قرار بود برجام دریچه ای باشد برای ارتقای جایگاه دیپلماسی ایران در مناسبات بین اللمللی قاعدتا باید تغییری در رفتار دیگر کشور های منطقه در آن برهه رخ می داد.

در همان ایام حتی امارات نیز معترض ایران شد و بار دیگر مدعی جزایر ایران شد! کشورهای منطقه و حتی مدعیان حقوق بشر اروپایی از بیان یک عرض تسلیت هم پرهیز کردند. بنابراین وزن دیپلماسی ایران در حضور ایران پشت میز مذاکرات سوریه دلیلی غیر از توافق هسته ای دارد. اما دلیل پذیرش ایران به عنوان کشوری صاحب نفوذ، توسط آمریکا، ت سازش، تسلیم و لبخند نیست بلکه دلیل پذیرش ایران در پشت میز مذاکرات، ت مقاومت وپایداری از اصول مسلم انقلاب است.

دست بالای ایران در صحنه میدانی سوریه باعث اقتدار کشور شد ایران پشت نظام سوریه ایستاد و اسد ماند! به رغم این که ائتلاف آمریکا و کشور های اروپایی و همچنین کشور های منطقه از جمله ترکیه، قطر، بحرین و عربستان نتوانستند بر اراده ایران برای حمایت از اسد خللی وارد نمایند.

در واقع این جریان مقاومت و همپیمانان ایران بود که توانست حقی برای ایران در مناسبات بین الملی ایجاد نماید و اکنون آمریکا اگر هم بخواهد نمی تواند از نقش تاثیر گذار ایران در مبارزه با تروریسم در منطقه چشم پوشی کند. افزایش حضور مستشاری ایران در سوریه باعث تقویت و تثبیت پایه‌های نظامی ارتش و جریان مقاومت در این کشور شد اخبار روزهای اخیر و افزایش شمار شهدای پاسدار ایران در سوریه نیز به همین دلیل است. در هر صورت ظریف درحالی روز جمعه در پشت میز مذاکرات وین حاضر می شود که حضور خود را مدیون ایستادگی ایران بر اصول منطقه ای خود و ایثار و مقاومت شهدای حرم در صحنه میدانی است.

واگرنه ت برجام، فرجامش زانو زدن ظریف در مقابل امیر قطر است، تا واسطه شود عادل الجبیر وزیر خارجه آل سعود به ظریف وقت ملاقات دهد! ت تسلیم نتیجه اش صادر نکردن ویزا برای حمید ابوطالبی نماینده جدید ایران در سازمان ملل توسط آمریکا ست! ت سازش نتیجه اش اخراج دانشجویان ایرانی در نروژ است! ت لبخند، نتیجه اش دستگیری، توهین و تراشیدن موی ۹ معلم ایرانی در امارات است. اما فاجعه منا نیز بار دیگر شکست ت لبخند و سازش را نمایان کرد. برخورد ضعیف دولتی‌ها با مقامات عربستانی و دست دادن ظریف با اوباما در سازمان ملل، آن هم در شرایطی که چیزی نزدیک به ۵۰۰ نفر از هموطنان ما در فاجعه منا به شهادت رسیده بودند، باعث شد تا مقام معظم رهبری شخصا عزت را به پاسپورت ایرانی بازگردانند و پادشاه عربستان را مجبور به همکاری کنند. قطعا عزتی که اکنون جمهوری اسلامی در قدرت چانه زنی دیپلماسی، در مذاکرات سوریه کسب نموده مدیون دیپلماسی مقاومت، ایثار و شهادت شهدای حرم است.

 


  

رئیس جمهور و دستگاه دیپلماسی کشور طبق روش معمول دولت تدبیر! در رابطه با کشتار صدها نفر از هموطنانمان در منا به دادن یک پیام بی اثر و خنثی اکتفا کردند. در حالی که حوادث بسیار کوچکتر در کشورهای دنیا اغلب، باعث لغو سفر رئیس جمهور و نیمه کاره رها کردن سفر آنان شده، اما رئیس جمهور کشورمان بعد از گذشت پنج روز از این جنایت بزرگ همچنان به سفر تشریفاتی خود ادامه داده و قرار است امروز دوشنبه به کشور بازگردد! همه پیگیری ها و دغدغه وزیر امور خارجه از این حادثه تلخ،  نصب تکه پارچه سیاهی است که  به یقه کت خود آویخته! و با  جان کری عکس یادگاری گرفته! آیا این رفتار منفعلانه دولت با عزت ملی کشور همخوانی دارد؟ آیا اگر حادثه ای به مراتب کم اهمیت تر از کشته شدن صدها ایرانی برای امریکایی ها اتفاق می افتاد، رییس جمهور امریکا همچنان به سفر های خارجی اش ادامه می داد و به دادن یک پیام بی اثر و خنثی اکتفا می کرد؟! رئیس جمهور آمریکا چندی پیش وقتی در مدرسه کوچکی تیراندازی رخ داد و چند نفر کشته شدند مرخصی سالیانه اش را لغو کرد و  به کاخ سفید برگشت. 

این در حالی‌ است که  رئیس جمهور از نیویورک امور را از طریق معاون اول خود پیگیری می کند و وزیر امور خارجه که همراه رئیس‌جمهور در سفر نیویورک به سر می‌برد، کار را به معاون منطقه‌ای خود واگذار کرده و از تحرک و جنبش دستگاه دیپلماسی برای رایزنی‌های گسترده بین‌المللی و منطقه‌ای در راستای فشار بر حکام سعودی برای همکاری با مسئولان کشورمان در رسیدگی به مجروحان و روشن شدن سرنوشت مفقودان  کمترین خبری نیست. 

وزیر اشاد ازطرف هیئت دولت مامور پیگیری امور مربوط به این حادثه می شود اما عربستان ویزا صادر نمی کند! وزیر امورخارجه در سازمان ملل از همتای خود درخواست ملاقات می کند اما وزیر گستاخ عربستان نمی پذیرد! همه تلاش دستگاه دیپلماسی کشور در این قضیه احضار کاردان عربستان در ایران بود! آیا نباید کاردار عربستان از کشور اخراج می شد؟؟ مماشات دولت با دولت خبیث عربستان قرار است تا کجا پیش برود!

جان باختن مظلومانه صدها ایرانی آن اندازه اهمیت داشت که رئیس‌جمهور سفرش به نیویورک را رها می‌کرد و برای مدیریت ماجرا شخصاً به کشور برمی‌گشت، یا وزیر امور خارجه  راهی کشور می‌شد تا مسئله‌ای به اهمیت جان صدها ایرانی گرفتار در سیطره ظلم حکام سعودی را از نزدیک نظارت و مدیریت می‌کرد.  
حقیقتا ارتباط دیپلماتیک ما با عربستان سعودی طی سالیان گذشته چه منفعتی برای کشور داشته مگر نه این است که معیار ارتباطات دیپلماتیک در کسب منافع ملی کشور ها تعریف میشود؟طی سالیان گذشته کجا جمهوری اسلامی توانسته از ارتباطات خود با عربستان سعودی منافع کشور را تامین نماید؟ در حالی که سعودی ها تا آنجا که توانسته اند علیه جمهوری اسلامی توطئه کرده اند؟ از کشتار بی رحمانه حاجیان در سال 66 گرفته تا حمیاتهای مادی و معنوی آل سعود از صدام! از حمایت هایش از طالبان و القاعده و داعش، تا حمایت از ترروریستهای خونخوار! از ایجاد نا امنی در کشور های متحد ایران تا بمب گذاری های تروریستی در عراق. از حمایت از جنگ طلبان و برهم زدن امنیت سوریه تا وقیحانه به یمن و بحرین! آیا جز وقاحت، ظلم و خباثت چیزی دیگری از رژیم دیکتاتور آل سعود نصیب کشور و ملت ایران شده است!
اعتبار و ارزش پاسپرت ایرانی که رئیس جمهور قبل از انتخابات شعارش را می داد و از وعده های رئیس جمهور حقوق دان کشور بود،  نه با لبخند به دشمن و گرفتن عکس یادگاری با دشمنان قسم خورده کشور در کشاکش حادثه تلخ کشتار صدها حاجی ایرانی، و برخورد منفعلانه دستگاه دیپلماسی کشور با این واقعه، بلکه  با احترام به مردم و دفاع عزتمندانه از منافع ملت و مقاومت در برابر زورگویی دشمنان کشور بدست می آید. 

در حالی که قرار بود ظریف دوشنبه گذشته برای نخستین مقصد دومین سفر منطقه ای خود راهی ترکیه شود به یکباره این سفر لغو شد. وزارت خارجه ایران و ترکیه با صدور اطلاعیه‌هایی جداگانه اما با محتوای مشترک، اعلام کردند که به دلیل انطباق پیدا نکردن برنامه‌ها در این محدوده زمانی» این سفر لغو شده است 

 

محمد جواد ظریف  در چارچوب دور دوم سفرهای منطقه ای خود ، قرار بود که سفری کوتاهی به آنکارا داشته باشد تا با مولود چاووش اوغلو، همتای ترک خود دیدار و گفت و گو داشته باشد​.

به گزارش رجانیوز؛ در حالی که قرار بود ظریف دوشنبه گذشته برای نخستین مقصد دومین سفر منطقه ای خود راهی ترکیه شود به یکباره این سفر لغو شد. وزارت خارجه ایران و ترکیه با صدور اطلاعیه‌هایی جداگانه اما با محتوای مشترک، اعلام کردند که به دلیل انطباق پیدا نکردن برنامه‌ها در این محدوده زمانی» این سفر لغو شده است

درباره دلیل لغو این سفر گمانه زنی های مختلفی مطرح شد که یکی از قوی ترین دلایل انتشار مقاله ای از ظریف در رومه جمهوریت ترکیه در آستانه این سفر بوده است.

در این باره توجه به چند نکته خالی از لطف نیست:

۱. دولت ترکیه سفر وزیر خارجه ایران را به دلیل انتشار یک مقاله در رومه مخالف دولت لغو میکند. اما دولت ایران پس از توهینهای سنگین اردوغان به کشور و رهبری انقلاب با سلام و صلوات از اردوغان در تهران استقبال میکند.

۲. رومه جمهوریت یکی از رومه های لیبرال و به شدت ضد ایرانی ترکیه است.

۳. رومه جمهوریت تنها رومه ای است که در ترکیه اقدام به انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز مجله شارلی ابدو فرانسه کرد. (لینک خبر)

۴. چه میشود که وزیر خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران دست به انتشار مقاله در چنین رومه ای میزند؟!!! پیدا کنید پرتقال فروش را!


آیا حرکت شخصی که زمانی در روستای خود قدم زده و اکنون انقلابی شده مذموم است یا انقلابی‌هایی که امروز تفریح خانوادگی آنها جت اسکی‌سواری و چتربازی است؟

سایت مرصادنیوز نوشت: اهانت هاشمی رفسنجانی در حالی است که اولا یکی از گلوگاه های اصلی رشد و بروز انقلاب اسلامی ایران روستاها و روستاییان هستند و مشخص نیست که چرا باید یک تمدار از این جمله برای حمله به منتقدین تهای خود استفاده کند.

حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که اینروزها سخنانش خوراک اصلی رسانه های معاند را تقویت می کند در یکی از اظهارات خود در راستای تحقیر برخی از منتقدانش می گوید:

 " کسانی که تا دیروز در روستاها قدم می زدند اکنون انقلابی شدند"

این جمله با اینکه برای تحقیر رویش های جریان انقلاب بیان می شود اما ناخودآگاه ذهن یک ت مدار متمکن و مشی لیبرالی وی در راستای تحقیر قشر مستضعف و روستایی جامعه را متجلی می کند.

شاید با شنیدن چنین جملاتی بشود به این موضوع بیشتر فکر کرد که چرا تیم اقتصادی منتسب به هاشمی رفسنجانی پروایی از گفتن این جمله نداشتند که در مسیر توسعه عده ای زیر چرخ حرکت کشور له می شوند و این طبیعی است.

سخنان هاشمی رفسنجانی در حالی است که اولا یکی از گلوگاه های اصلی رشد و بروز انقلاب اسلامی ایران روستاها و روستاییان هستند و مشخص نیست که چرا باید یک تمدار از این جمله برای حمله به منتقدین تهای خود استفاده کند.

اما به هر حال حتی اگر شخصی زمانی در روستای خود قدم زده است و اکنون انقلابی شده است مذموم است یا انقلابی هایی که امروز تفریح خانوادگی آنها جت اسکی سواری در سد لتیان و یا چتر بازی و خلبانی است؟

 برخی از تفریح های خانواده روستایی هاشمی رفسنجانی بعد از انقلاب

هاشمی بارها اعلام کرده است که از یک خانواده روستایی است. اما بعد از انقلاب گذری به تفریح های خانوادگی او برگرفته از کتاب خاطراتش شاید اهانت وی به روستاییانی که انقلابی شده اند را برای مردم کمی ملموس تر کند.

۱. هاشمی در خاطرات روز یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۷۰ مصادف با تاسوعای حسینی می‌نویسد: یک نفر چینی پیش‌بینی کرده است که ساعت ۸ امروز زله‌ای به قدرت ۸/۶ ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بی‌ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچه‌ها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه‌ها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم، بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است».

۲. کتاب خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، با عنوان بازسازی و سازندگی (کارنامه و خاطرات سال ۶۸)، به اهتمام علی لاهوتی به چاپ رسید. این خاطره از این کتاب انتخاب گردیده است:

فرمانده و جانشین دانشکده پرواز نیروی هوایی آمدند. به خاطر تعلیم خلبانی به مهدی و یاسر در چند روز گذشته- که امروز مرحله ابتدایی پایان یافته- از آنها تشکر کردم.

در جای دیگری از کتاب آمده است: به خانه رفتم. سارا و مونا سرماخوردگی دارند و تب کرده‌­اند. یاسر نیز تب دارد و اخیراً در تمرین چتربازی به زمین افتاده و دستش آسیب دیده است.

 آقازاده محکوم کجاست؟

با تمام این تفاسیر شنیده ها حاکی از این است که علی رغم حکم زندان ۱۰ ساله مهدی هاشمی به دلیل اتهامات گسترده امنیتی و اقتصادی وی هنوز روانه بند نشده است.

آخرین خبر ها از سفر وی به شمال کشور حکایت دارد و این یعنی احتمالا فرزند هاشمی در روستاهایی از شمال که مورد اشاره پدرش بود در حال قدم زدن است.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

☂خاطرات خیس☂